نون و پنیر و سبزی...
سلام قشنگ من...
امروز بالاخره با همکاری بابا و مامان جون و عمو محمد نذری نون و پنیر و سبزی امامزاده صالح رو آماده کردیم و بردیم حرم... خیلی خوب بود...هم فضای اروم و خلوت حرم ...هم اینکه بعد از مدتها من و تو غیر از دکتر جای دیگه رفتیم...
بگذریم از اینکه فهمیدیم چقدر خطر در کمین ماست...هههه..
بهتره از این قسمت بگذریم چون خیلی ترسیدیم!!طفلک عمو محمد خودش بیشتر از ما ترسیده بود...شکر خدا که بخیر گذشت...
اما یه قسمت خوب دیگه ماجرا این بود که باباجون شام ما رو دعوت کرد به ضیافت اردک آبی...به به....حسابی خوش گذروندیم...
فعلا همین....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی