8ماهگی..
این روزا بیدار شدنت نه دیگه با گریست نه صدای آواز و بازی!!به محض اینکه بیدار میشی پستونکتو در میاری و برعکس میکنی و شروع می کنی به تکون دادن ..یه صدایی شبیه صدای زنگوله داره !! اینقدر تکون میدی تا منو ببینی..وقتی هم که منو میبینی یه لبخنده شیرین میزنی و پستونکو میندازی..واقعا این کارا رو از کجا یاد می گیری کوچولوی شیرین من؟؟!! برا همین همش باید گوشامو تیز کنم ت نکنه صدای زنگولتو نشنوم و زیاد منتظر بمونی...
برا 12اسفند برات وقت اتلیه گرفته بودم..روز قبلش تماس گرفتم که وقت رو فیکس کنم که خانومه گفت پسرتون می شینه؟گفتم تقریبا!گفت اگه نتونه بشینه یا فقط عکس نوزدای میتونیم بگیریم ازش یا باید استند کار بذاریم که برا هر عکس 40 تومن اضافه باید بدید!!!عکس نوزادی که نمیشد گرت چون ماشالله مردی شدی واسه خودت..اونم که پول زور بود..منم و.قت رو کنسل کردم!! فردا صبحش بدون کمک می نشستی بدون هیچ مشکلی!! با ذوق زنگ زدم اتلیه که خبر بدم که دیدم وقتشون پر شده و حالا حالاها خالی ندارن!!از اینکه ند بریم خیلی ناراحت شدم اما دیدن نشستنت بدون کمک یه حسه خوب و جدید بود...
از اول 8 ماهگی به پایین تخت خواب منتقل شدی بخاطر اینکه مثل یه گلوله همش در حال غلت زدنی تو خواب..شب اول که پایین تخت بودی یهو یه صدایی اومد و بعد هم صدای ناله تو!!نگاه کردم دیدم سرجات نیستی!!چراغ رو روشن کردم اصلا باورم نمیشد رسیده بودی به در اتاق!! و کلت رو کوبونده بودی رو سرامیکا...بخاطر همین هر شب همه اتاق رو سنگر بندی میکنیم!!همهد جا رو با بالشت و پتو می پوشونیم...